×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

هیچ چیزی بهتر از یادگیری نیست حتی ک میان 2 س

× از دوستان اهل علم و قلم و خرد میخواهم این بلاگ را غنی تر و ما را از تظرات اصلاحی / وجدید خودشون بهره مند فرمایند !-- begin susa web tools - mini counter -- src=http://susawebtools.ir/services/minicounter/counter.php?http://www.http://irajkhan404.gohardasht.com/blog.asp&skin=7&def=24001/ div align=centera href=http://susawebtools.ir/ target=_blank title=سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگسوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ/a/div !-- end susa web tools - mini counter --
×

آدرس وبلاگ من

irajkhan404.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/irpourazaddaryah

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

مطلب 36 ام : ایمیلی که برام امده بود

چقدر این متن قشگنه حتماً تا آخرش بخونید. > >خونه ی ما نمونه ی کوچک یک جامعه ی دموکراتیک بود.پدرم مخالف سر سخت این بود که" بچه ها جلوی بزرگ تر ها حق ندارند حرف بزنند". ما همیشه و همه جا حق داشتیم که حرف بزنیم، درست مثل آدم بزرگ ها. بیشتر چیزهای مهم مثل خریدن ماشین، عوض کردن خونه و یا حتی اختلافات پدر مادرم در جلسات آزاد به رای گذاشته می شد. رای ها هم مساوی بود. به یاد ندارم که گفته باشند که فلان جا نرو یا فلان جور لباس نپوش یا با فلانی معاشرت نکن. >پدرم فقط یک خط قرمز داشت: دروغ نباید می گفتیم. چیز دیگه ای یادم نیست که یادمان داده باشد جزاینکه خودمان فکر کنیم و بی دلیل چیزی را نپذیریم.حریم خصوصی خیلی محترم بود، با این که بچه بودیم کسی بدون در زدن وارد اطاق ما نمی شد. خلاصه ،ما اینجوری بزرگ شدیم. >*** >پدرم دوستی داشت که دخترش همسن من بود. ما بهش می گفتیم عمو. دختر عمو محمود درست برعکس ما تربیت شده بود. توی خونه شان حرف اول و آخر را پدر می زد. توی همه کارش دخالت می کردند. دختر عمو محمود هیچ حریم خصوصی نداشت ، تا سالهای آخر دبیرستان تلفن هایش چک می شد و اطاقش تفتیش می شد. یک بار داشت دوش می گرفت و مادرش در حمام را باز کرد. دختر جیغی کشید ولی مادرش به جای این که در را ببندد با لحن طلبکاری گفت: کوفت! برای چی جیغ می زنی؟ حالا مگه چی شده؟ من مادرتم! من دهانم باز مانده بود.به هر حال عمو محمود و خانمش این جوری دختر تربیت می کردند. هجده سالگی هم دخترشان را شوهر دادند؛ صد البته شوهری که عمو >محمود برایش انتخاب کرده بود. آنها هنوز هم با هم زندگی می کنند و ظاهرا >خوشبخت هستند. >*** >*آدمها، سقف آزادی های متفاوتی دارند*. سقف آزادی آدمها را خانواده، تجربیات شخصی، روحیات و افکارشان شکل می دهد.سقف من از دختر عمو محمود بالاتر بود. برای همین وقتی آزادی هایم محدود می شد احساس خفگی می کردم. دختر عمو محمود از ابتدا آزادی را لمس نکرده بود که برای محدود شدنش دلتنگی کند.همه چیز را آسان تر می پذیرفت. وقتی از ایران می آمدم برای خداحافظی آمد. با لحن معصومانه ای پرسید: حالا برای چی داری میری؟ این را جوری پرسید که انگار توی ایران زندگی نمی کرد. انگار هرگز هیچ چیزی توی این سرزمین آزارش نداده بود. او آن قدر به سقف آزادی کوتاه عادت کرده بود که هیچ وقت سرش به طاق نخورده بود و عربده اش هوا نرفته بود.من در عوض آنقدر پررو بودم که سقف آسمان را هم می خواستم بشکافم. >**** >ملت ها هم سقف ازادی دارند. سقف آزادی بعضی ملت ها پرتاب گوجه فرنگی به بالاترین مقام سیاسی کشور است ، سقف آزادی بعضی ملت ها هم تیر خوردن در خیابان بدون هیچ دلیلی. در این سقف های آزادی متفاوت ، آزادی هم معانی متفاوتی پیدا می کند. برای یک ملت آزادی نقد کردن همه چیز ( دین ؛ سیاست ، اقتصاد، زندگی شخصی و مالی مسولین ) است. برای بعضی ملت ها نزدیک ترین تجربه ی آزادی چند نشریه ی توقیف شده با حکم حکومتی و چند روزنامه نگار زندانی است. برای بعضی ملت ها حریم خصوصی بی قید و شرط است ، مثل آزادی خوابیدن کنار دریا با بیکینی، برای بعضی ها پوشیدن روپوش بالای زانو و روسری رنگی که یک کم عقب رفته باشد کلی آزادی است. >**** >وقتی سقف آزادی کوتاه باشد ، آدم های دراز سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند ، آدمهای کوتوله اما راحت جولان می دهند، بعضی از آدمهای دراز هم برای بقا انقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله می شوند. آن وقت سقف ها هی پایین تر و پایین تر می آید و مردم هی بیشتر و بیشتر قوز می کنند. قهرمان شان می شود آقای خاتمی، ازادی شان می شود راه رفتن توی پارک با دختر همسایه، زندگی شان می شود همینی که می بینید.
سه شنبه 9 مرداد 1391 - 10:13:35 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد
نظر ها

http://azad2011.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 9 مرداد 1391   4:56:14 PM

http://azad2011.gegli.com

ارسال پيام

سه شنبه 9 مرداد 1391   4:27:44 PM

سلام بر استاد ایرج عزیز  دست نوشته قشنگی  بود  از اونجای که شما وقت گذاشتین وزحمت کشیدین واین مطلب رو نوشتین  منهم به نظری مختصر اکتفا نمیکنم   همیشه من گفتم به دست اوردن چیزی بهای داره  بهای سقف ازادی شما در خانوادتون می دونین چی بوده ؟بهاش زیر پا گذاشتن وسوسه ها وکارهای غلط شما بوده خب شاید بگین این کجاش بده  عرض میکنم شما سقف ازادی در جامعه رو در نظر بگیرین  به چه بهایی  خودتونم دوستان می دونین ما ایرانیها  در همه چیز بی جنبه هستیم قریب به اتفاق 95 درصدمون از رانندگیمون بگیر  تا تو استخرشنا یا انواع صفها یا همین انتر نت یا دیدن خانمهای زیبا نگین نه که خیلی بی جنبه میشین ها شاید این بی جنبه بازی علتش همون عرض ایرج خان باشه انواع سقفها ولی دوستان باید قبول کنیم تا بهای ازادی مون رو ندیم به هیچ کجا نمیرسیم  ؟ بهاش به نظر من جنبه داشتن ازادیمون هستش   عمو ایرج شما ازاد ازادی سقفم نداری چون جنبه داری  وکاش همه همین طور بودن به جان ازاد پاچه خواری یا هندونه نیست ایرج که وزیر  یا اقازاده نیس که چاخان کنم ایرج عزیز دل اعضای گوهردشته همین   دوستار همتون ازاد

آخرین مطالب


سرشت انسان و جانداران


کاندیداهای ریاست جمهور و رای دهندگان : درسی برای تمام فصول و انتخابات


اقتصاد مقاومتی


حغرافیای اقایان


همسر ایده ال !؟


اظهارات یک زن فا...؟


ازدواج از دید بزرگان


... نجابت ؟ و تحلیل ان


ثروت و دارایی


ماجرای تاسف بار هتل مهاباد: مرگ دختر جوان و اتش زدن هتل و...در این ماجرا در لینک زیر دقیق بخونید


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

179224 بازدید

124 بازدید امروز

131 بازدید دیروز

1450 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements