??? ???? ???? 49 ??
سالهای دهه 40 از طریق روزنامه مطلع شدیم که یک سازمانی دولتی یک هنرستان وابسته و مستقل با هماهنگی وزارت اموزش پرورش / فنی حرفه ای سازماندهی نموده و یکصد نفر از طریق کنکور استخدام برای تحصیل و تعهدات دو برابر خدمت برای سازمانش پس از فارغ اتحصیلی نیاز دارد ، منم امدم تهران و ثبت نام شدم (حداقل مدرک قبولی نهم / سیکل اول و امتیاز / نمره قبولی برای ادامه تحصیل در رشته ریاضی) روز ازمون حدود 1200 نفر داوطلب و ازمونهای مکمل هوش(نمیدونستیم چیست اما بیک زیر زمین در حوالی چهار راه عزیزخان بردند و اوراق زیادی چهار گزینه ای ازمون گرفتند )، خلاصه پس از ازمونهای پزشکی عکس ازمایش خون و ادرار و معاینات بدنی و زیر شورتی من نفر 57 قبولی شدم ، قبول شدگان اکثرن از طبقات میانی و یا سطح پائین جامعه بودند منهای چند استثناء که بچه سرلشگر سرهنگ و وابسته به مقامات عالیتر از جمله یک نفر وابسته به وزیر دربار اقای علم(بعدن فهمیدیم)مدرسه بمانند مدارس شبانه روزی مانند مدارس نظامی و دیسیپلین ویژه اداره میشد ، اما شعور و خرد سرتاسر قوانین انظباطات و ائین نامه را در برداشت(هرچند ان روزها ما فکر میکردیم سخت گیری بی مورده) یک نظامی بازنشسته دبش امور انظباتی و برنامه های تمام اوقات ما را مدیریت / فرماندهی میکرد ، شعبه دروس با همکاری و همفکری هنرستان معروف و مطرح تهران برنامه ریزی دروس و کلاسها و سیلابسهای درسی سه ساله ما را دقیقن پی گیری و با نظارت سخت گیرانه به اجراء می گذاشت ، اون زمان اساتید دانشگاه تهران / هیئت علمی ساعتی 30 تومان حق التدریس می گرفتند اما برای ما نخبگان علمی و معروف تهران را با پرد اخت ساعتی 300 تومان می اوردند از جمله استاد حافظی پور فوق لیسانس مهندسی شیمی از دانشگاه تهران و مترجم کتاب پاپیون از فرانسه که دبیر شیمی ما بود(یک نابغه مهندسشی شیمی و...) تابستانها گردش علمی و بازدید از کارخانجات معروف و مطرح تهران مانند سیمان تهران ایران خودرو ازمایش و دهها کارخانه دیگر هفته ای دو کارخانه و دیگر ایام تابستان ورزش مسابقات علمی و ورزشی ، اوردن سخنرانان مطرح در موضوعات متفاوت جهت توسعه تفکرمون ، هنر مانند اوردن هنرمندان و انجام تاتر توسط خودمون استخر شنا بدن سازی و کلی برنامه های اجتماعی و سازگار با رشد و خواسته ان سنین(16-20 سال) غذاها عالی با دسر سه وعده اسایشگاه ها و خوابگاهها با نظافت خودمون عالی و تختهای دو طبقه ، لباس یونیفرم کار و مهمونی / رسمی ویژه ان مدرسه با علایم تمایز ارشدیت سالانه و سمتهای افتخاری و شیک لوازم تحصیل ر ایگان و ماهانه هم سال اول 164 تومان و به ترتیب سالهای بعد 2004 تومان و 244 تومان کمک هزینه تحصیلی و پول تو جیبی خوبی / عالی در اون روزا بود زبان تحصیلی هم دو زبان انگلیسی و المانی بود که من انگلیسی را انتخاب کردم ، سه روز از 8 صبح تا 12 کلاس درس(کتابهای غیر فنی تمام کتابهای رشته ریاضی تدریس میشد مانند فیزیک و ریاضیات که با کتوب رشته طبیعی بسیار متفاوت بود) و بنا بود طبق قانون و اساسنامه هنرستان فوق شاگردان اول تا سوم یک سال به المان اعزام برای دوره عالیتر بشوند و بقیه هم پس از یک سال کار عملی در واحدهای مختلف صنعتی سازمان بیک دوره یک ساله عالی بر گردیم به مدرسه فوق ،کتابهای فنی تخصصی ترجمه خود المانیها در المان از المانی به پارسی با عکسها و تصاویر رنگی مرتبط و چاپ شده در المان که شامل درس فنی حساب فنی و طراحی و نقشه کشی و نقشه خونی و مهندسی مواد + و بعد از ظهرها (منهای پنج شنبه ها از ساعت 13 مرخصی تا عصر جمعه) کلاسهاس درسی از ساعت 14 تا 17 و همه روزه و سه روز هم از 8 صبح تا 12 کارگاه و کار اموزسی عملی در رشته های مرتبط ، پس از سال اول مشترک و عمومی درس و کارگاه و قبولی در ان با ازمونهای روانشناسی کار و مصاحبه های مختلف و بر اساس نمره معدل قبولی در رشته های : 13 نفر شیمی( خیلی درس خونها / شاگرد اول دوم و سوم و چهارم از شیمیستهایمون بودند) - 55 نفر مکانیک ماشین سازی / اکنون می گویند ماشین ابزار - 8 نفر درودگری -4 نفر طراحی و نقشه کشی - 8 نفر ریخته گری و 4 نفر تعمیرکاری ماشین الات صنعتی - و بقیه در رشته برق و الکترونیک (من مکانیک قبول شدم)و در پایان دوره سه ساله منهای دو نفرکه در امتحانات نهایی ادره اموزش پرورش روفوزه شدند و تعدادی اندک تجدید شدند که در شهریور همون سال قبول شدند ، تعطیلات ما 15 روز ایام نوروز بود و با یک ماه حقوق عیدی و چه کیفی داشت و یک ماه شهریور ماه بود ،سرتونو درد نیارم همون سال اول در کنکورهای دانشگاهها و مدارس عالی و تکنولوژیهای چهار گانه تهران(تکنولوژیها خود غولی بودند و تمام دروس و کارگاهها را المانیها پایه گذاری کرده بودند تنها سوراخی در کنار هنرسرای عالی که دیپلم فنی ها اجازه تحصیلات عالی د اشتند) 67 نفر از ما قبول شدیم(بنازم به این مدرسه و مدیریتش وانستیتو اساتیدش) قبولی همانا و مشگل ما با سازمان همانا :سازمان : ما شما را برای پرکردن خلاء بین مهندسین و کارگران فنی تربیت و مخارجتونو دادیم(کمک مهندس درجه 2 انروزگار) و ما هم می گفتیم تحصیل حق مسلم ماست و با مدارج عالی بشما خدمت خواهیم نمود و تازه همه ما در شبانه دانشگاهها پذیر فته شده بودیم مانند علم و صنعت که قبلن اسمش بود هنرسرای عالی نارمک و... کار ببالا کشید گروکشی متقابل ما تهدید به استعفا و پرداخت اقساطی هزینه ها چون بازار کار بیرون رونق بسیار داشت و تا دو برابرحقوقی که سازمان بما میداد در خارج سازمان بما میدادند : رقبابت شدیدی برای استخدام در کشور بود و هر دستگاه امتیازات بیشتری را میداد تا بهترینها را جذب بکند هلو برو توی گلو ، اما سازمان هم لیست بلند بالای و خسارات سنگینی روی میز گذاشته بود که حتی به اقساط هم خیلی بود ، تعدای رفتند و خسارات دادند اما برخی مانند من با جعل رضاینامه و خدمت در دستگاه دولتی و معافیت از سربازی مخفیانه ثبت نام کردم و تحصیل شبانه را از دستگاه و دوستان و همکاران قایم کردم ، و پس از ارایه مدرک عالی تا2 سال حقوق مدرک بالاتر را بمن و چند نفرمانند من ندادند و می گفتند شما چگونه بدون رضایت و تایید ما ثبت نام و ادامه تحصیل داده اید ، ما اگر مهندس و فوق دیپلم میخواستیم از بیرون استخدام می کردیم ما شما را فقط برای مشاغل تکنسینی میخواستیم حالا هم بر اساس همون توافق حقوق بشما میدهیم که پس از دو سال با مشورتهای واحد حقوقی دستگاه راضی شدند از گناه ما بگذرند و ارتقاء رتبه و شغل و حقوق بدهند اون روزها ما فکر می کردیم بما ظلم شده و لی پس از چند سال فهمیدیم که همه چی درست و منطقی و عادلانه بوده ، کارفرما کارش درست بوده باور کنید 90 درصد امور خردمندانه قانونمند عادلانه و بر حسب لیاقتها و توانمندیهای افراد بود و نه پارتی بازی و نه فساد ادرای و نه زورگویی چون بازار عرضه و تقاضا از هرگونه زورگویی ممانعت می کرد ،ما برای احقاق حقوقمون تا دفتر وزیر/ مدیر عامل راه داشتیم هر چند سخت اما راهی وجود داشت و گوشی شنوا اما ظوابط به سختی رعایت میشد حتی 0.25 نمره ارفاقی نبود تا نمره 9.75 را به 10برسانند معلمان نمیدادند به کارشون ایمان داشتند و سخت گیر پدرانه طبق برخوردهای اون روز پدران ، رقابت نسبتن سالمی درکار بود و وفور بازار کار برای همه سطوح و رشته ها و حرفه ها حتی بی حرفه ها / صفرکیلومترهای فاقد تجربه و فن ، تثبیت قیمتها و شاید تورم 1-2 درصدی در سال ان هم در برخی اجناس ، حاصل اون مدرسه که هفته پیش حدود 20 تاشون مهمون من بودند : دیپلمات / سد ساز / وزیر / معاون وزیر /استاندار و...بندر ساز معروف و مطرح در استرالیا / و رشته های دیگر مانند ماشین سازی قالب سازی / طراحی محصول و سیستم سرپرست کارگاه ساختمانی اکباتان قبل از انقلاب کارخانه دار مشاورعالی و مدیریتی و... در کانادا /المان /امریکا/سوئد و ایران در مشاغل مهم و اثر بخش با موهای سپید و ریخته بله اون صد نفر با هدف خدمتگذاری و مهارتهای تخصصی تعلیم و تربیت شده بودند و حتی یک ادم فروش و جاسوس توی انها وجود ند اشت و از نامردی خبری نبود بلکه روحیه جوانمردی چاشنی کار و زندگیشون بود و ادامه دارد ، نمونه ای از...اون روزا، و دهه 40 ها و 30 ها و 20 ها مقایسه کنید با حال و پس از اون روزا ، تحصیل رایگان تا انتهای دانشگاه و تغذیه رایگان دانش اموزان و دانشجوها(البته دانشجوها با 5-10 ریال نهار میخوردند) همونها بودند که سینه سپر کردند و صدام را از کشور بیرون راندند وهر کجا بودند دهها فداکاری دیگر در توسعه و پیشرفت کشور اگر میدان میدادند؟البته تحصیل رایگان دانشگاهها از سال 54 قانون شد و شامل حال ما نشد !اما وام دانشجویی از طریق بانک وجود داشت ان هم برای شبانه ها چون روزانه ها وام شرافتی داشتند ، راستی چه چیزی کم بود ؟ که اینطوری شد؟ ببخشید دوستان مطلب جدید خواستند و چون یک ساعت قبل با دوستی از اون روزا تلفنی گفتگو داشتیم چیز دیگری به ذهنم نرسید و همینو دستمایه مطلب جدید کردم شاید با مطالب جاری سایت متفاوته خوب همیشه که نمیشه یک جور مطلب نوشت حال و هوای این ساعتم بود که براتون نقل کردم تا بدونید چی بودیم و چه شدیم نه تنها اب و برق و گاز و اتوبوس مجانی نشد بلکه مدارس و دانشگاهها به قیمت گرانی برای خانوارها تبدیل شد ، البته ازادی فحاشی و توهین و انتقاد و تهمت به شاه را نداشتیم که خدا را شکر حالا هر چه میتونیم فحش میدیم!؟ تهمت میزنیم!؟ تا تلافی اون روزا را دراوریم!؟و در حد خدمات اون روزا قدر دانی کرده باشیم! تا اون پدر و پسر به حق شون که خیلی ظالم بودند !؟رسیده باشند چون خیلی بما ظلم کردند و از قاجار به شکوفایی 57 سال جلو تر رسانیدند و چه جرمی بالاتر از این که زنان را بی حجاب کردند! و مردان را کراواتی که همش غربیه و نه شرقی در عوض نماز ها را در ادارات رواج دادیم و اسلام را معرفی و پیاده کردیم و حجاب بر زنان و جداسازی زنان از مردان تا خدا نکرده موجب گناه نشویم فساد اختلاص دزدی و جنایات تمام شده و همه چی عالیه چون خدا راضیه؟ و نمایندگانش که برحق هم هستند بر روی زمین و به موفقیت انرژی هسته ای حق مسلم ماست رسیدیم و جام مامی وزهری هم در کار نیست الحمد الله و شکر خدا امن و امان به مدیریت جهانی دست یافتیم و از سوختن کونشون ما را تحریم می کنند و چشم دیدن جهانی شدن ما را ندارند؟ : حسود نیاسود ، جنگ جنگ تا پیروزی البته جراتش را که ندارند چون جوانان دهه 60 و 70 اماده جنگند و در ارزوی شهادت!؟ : تا واشنگتن یک یا حسین دیگر مونده است در ضمن خدمت مهم را یادمون نره که همه اسلام شناس شدیم حلیته المتقین خون شدیم تاریخ اسلام را خوندیم و کلی با اسلام اشنا شدیم حتمن همراهید که قبلن اینقدر اسلام را نمی شناختیم نعمتی از این مهمتر میخواستید؟ ازادی هم که شکر هر چه میتونید انتقاد / فحش به رژیمی که ما را از اسلام دور کرده بود بدهیم! چون در دروس هنرستانی ان زمان احکام و اصول دین و حتی حلیته المتقین عالم ربانی علامه مجلسی را درس نمیدادند اون ظالمها خدا را شکر که دیگر کنکور و منکوری به ان صورت نداریم و حتی لازم نیست که دیپلم هم باشیم و به راحتی بدون دیپلم مستقیم در مواردی وارد دانشگاه میشویم حتی دکترا میدهند و اون زحمات و سختگیریها از بین رفته و همه دکتر و مهندس و لیسانس و فوق در انواعش میشویم حتی دولتی ها بدون رفتن بکلاس و کنکور دکتر میشوند چون کلاس را میارند به خونشون و اساتید محترم درخدمت دانشجویان ویژه هستند حتی برگ ازمونشون را هم خودشون پر می کنند همه این احترام برای دانشجوست و راحتیش چکار داره به اون پدر و پسر که پدر ما را در می اوردند با درس خوندن بی فایده غربی که مرده شو این غرب را ببره مخصوصن علوم اجتماعیشون را وحقوق بشرشون را وقت مون را تلف می کردند و ما را با اسلام اشنا نمی کردند- سپاس که میخونید ونظرات مکمل و اصلاحی میدهید - جاوید ایران زمین و مردم ایران و خدمتگذاران وطن
یکشنبه 20 آبان 1391 - 8:12:56 PM